باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 10 سال و 8 روز سن داره

باران من

عکس پاسپورت

روز هفتم فروردین بود که رفتیم عکاسی که برای پاسپورتت عکس بگیریم خلاصه با کلی دردسر ازتون عکس انداختیم اونجا تو عکاسی کلی گریه کردی واقعا هم نفهمیدیم چرا بردیم عکس و مدارکتو اداره گذرنامه اونجا افسر گفت چون گل سر نداشتی و رنگ پیراهنت هم روشن بود باید یک عکس دیگر بندازنیم ما هم مجبور شدیم دوباره ببریمت عکاسی  و دوباره همان دردسرها کلی هم گریه کردی فکر کنم چون کت اقای عکاس سفید بود فکر کردی اوردیمت دکتر     ...
7 فروردين 1395

فرحزاد دیزی خوری

روز بعد تصمیم گرفتیم که با خاله زهره اینا بریم دیزی خوری فرحزاد  اخه شما خیلی اب گوشت دوست داری اونجا کلی دوباره با محمد امین سلفی انداختی ...
5 فروردين 1395

رستوران سنتی باغستان

با خاله زهره اینا قرار گذاشتیم که بریم رستوران سنتی باغستان که فضای سبز بزرگی داره و شما و محمد امین هم بتونین لذت ببرید و بازی کنید شما هم اونجا کلی سلفی با محمد امین گرفتی و ذوق کردی ...
3 فروردين 1395

عید دیدنی 95

گل قشنگم انقدر خانم شدی که حد نداره وقتی برای عید دیدنی اماده ات کردم مثل دخترای بزرگ کیفتو انداختی روی دستت گفتی بابا من اماده شدم بریم دد خیلی جالب بود که اسم مامان بابایی مینا است و اسم عمه سارا است شما برای خونشون اسم گذاشتی و می گفتی بریم خونه ساشامینا  به مامان منم میگی نانا به خونشونم می گی خونه نانا از این جالب تر تشخیصته که باورم نمی شد وقتی رسیدیم به نزدیک خونه نانا پارک کردیم شما سریع خونه رو نشان دادی گفتی خونه نانا دم در خونه عمو مهدی هم نشان دادی خونشونو و گفتی خونه شینا خونه شینا وقتی اینجوری دلبری دخترونه می کنی دلم می خواد بخورم .   این توی ماشین داخل صندلیت در حال نانای و دلب...
2 فروردين 1395

کیدز لند کوروش

شما عاشق بازی تو ی کیدز لند هستی و جالب اینه که اگر بچه ای می امدو وسیه بازیت رو می گرفت خیلی مودبانه می رفتی با چیز دیگری بازی می کردیی و این برای من و بابایی خیلی جالب بود ...
2 فروردين 1395

عید 1395

گل قشنگم من خیلی عید رو  و چیدن هفت سین رو دوست دارم بابایی هم با اینکه همش در اخر سال سرش شلوغ بود تو هفته اخر حواسش به هفت سینمون بود هفت سین رو امسال ایتنترنتی سفارش دادم و سبزه و سنبل و ماهی رو هم بابایی خرید تزیینات هفت سین رو هم خودم قبلا با کامپیوتر درست کردم چون دوست داشتم امسال هفت سین اریایی داشته باشم شما رو از شب قبل حمام کردم که اذیت نشی خودمون هم اماده شدیم با بابایی منتظر لحظه تحویل سال شدیم خیلی حس خوبی که دومین عیده که شما رو کنارمون دارم من و بابایی به خاطر داشتنت خیلی خوشحالیم شما هم کمال همکاری رو سر عکس انداختند نمودی در ضمن یادم رفت بگم که شما از ماهی قرمز عید خوشت نمی یاد البته من از این ات...
1 فروردين 1395

چهارشنبه سوری سال1395

امسال همون طور که گفتم به خاطر کسالتم نتونستم که برات وسایل چهارشنبه سوری اماده کنم ولی شب وقتی بابایی برگشت با سه تایی رفتیم که جشن سه نفره بگیریم خیلی چالب بود شما اصلا از صداها نمیترسیدی مدام فقط می گفتی مامان صدا میاد صدا خلاصه اینکه امسال مثل سالهای قبل نبود مردم خیلی بیشتر سعی کرده بودن که چهارشنبه سوری رو ایرانی جشن بگیرند و برقصند و شاد باشند و از روی اتش بپرند برای همین هم امسال امن تر از سالهای قبل بود ما بعد از دیدن مراسم و شادی با هم رفیتم رستوران شما انجا برای اولین بار منو رو برداشتی خدا رو شکر منو عکسدار بود و با دقت نگاه کردی و وقتی بابایی پرسید که چی می خواهی سفارش بدی باران جان شما هم خیلی جدی گفتی بابا...
27 اسفند 1394

روزهای از شیر گرفتن

اینجا باید بگم خیلی بهم سخت گذشت مامانی نمیدونم که از کجا شروع کنم نه در مورد از شیر گرفتنت که اصلا درباره خودم بعد از تولد بابایی من چهارشنبه به دلیل مشکل کلیه ام که از اردیبهشت درگیرش بودم رفتم دکتر که خدا رو شکر فهمیدم مشکلم رفع  شده ولی اونجا بود که فهمیدم که جای کورتونهایی که به کمرم زدم بعد از زایمان شما ابسه کرده باید اوژانسی عمل جراحی کنم و یک شبانه روز هم در بیمارستان بمانم خشکم زد از دکترم مهلت گرفتم بیام  خونه اخه شما تا بحال تنها نموندی بدون من و حال بدون من و بدون شیر بچه ای که نه شیشه میگیره و نه پسونک وای خدای من من مونده بودم و کوله باری از فکر و نگرانی دکتر با مسولیت خودم گفت برو خلاصه چه بر من...
5 اسفند 1394

تولد بابا مخمد 94

امسال برای بابا محمد خیلی برنامه داشتم از ماه قبل توی اینستا گرام مدام دنبال لباس بودم چون بابایی یک استقلالی و من بک پرسپولیسی ولی با این وجود دوست داشتم که براش یک میز استقلالی و یک تولد با تم استقلال بچینم که دوست داشته باشه و تمام اینها رو تونستم با کمک مامان سودابه و خاله زهره تا روز تولد م مخفی نگه دارم برای کیک تولد که بازم خودم درست کردم با کمک خاله زهره دو سه شب بیدار بودم چون که شما نازنین نمیزاشتی کوکی های تولدم کار خودمه کلا مثل تمام مهمانی هایم تمام تم های رو با کامپیوتر طراحی و چاپ و اجرا کردم (پ.ن: ابن مطلب بعدا پاک می شود فقط یک نکته بگم که اگر با لگو عکسی رو میزارم برای اینکه متاسفانه یک نفر که درست ن...
19 بهمن 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد