روزهای اذر 94
گل قشنگم این روزها خیلی بزرگ شدی دیگه تمام کلمات رو می گی من عاشق تلفظ قشنگتم
انقدر همه چیز رو بامزه می گی که دوست دارم مدام کلمات رو تکرار کنی
انقدر بازی و شیطنت داری که مجبورم هر روز خونه رو جارو کنم البته اینو بگم که شما توی خونه انقدر شیطنت داری
ولی بیرون از خانه خیلی دختر خوبی هستی
ولی هر روز حسابی از خجالت مامان مرجان برمیایی
باورت می شه که یک جا رو جمع نکردم شما داری یک جای دیگه رو منحل می کنی حسابی سرم باهات گرمه
در طول روز هزار تا باب اسفنجی (به قول شما باب )یا پاتریک (پاتریچ) یا کیتی (چیتی) خرس(سرس) می کشم
خلاصه اینکه عاشق نقاشی هستی عاسق بازی و یکم هم خراب کاری
.
شما در حال تماشای تلویزیون
.
بهت می گم برای مامان نمکی بخند عکس بگیرم اینجوری می خندی عشقم و ژست می گیری
.
زیر میز ناهار خوری در حال دالی بازی
ای
اینجا هم با کلاه تولد عمه سارا رو سرت کردی و ژست می گیری
.
نمیدونم که از چیه این کلاه انقدر خوشت میاد که دوست داری همش سرت کنی گل قشنگم
.
اینجا هم منتظر امدن مهمونها که دوستان بابایی هستن هستی خانمی مثل دختر بزرگا بودی همه خیلی ازت
تعریف کردن و گفتن که چقدر مودب و خانمی اصلا مثل بچه های هم سن خودت رفتارنمی کنی
گلم ممنونم که همیشه باعث می شی من احساس غرور کنم به خاطر گل دختری مثل شما