روزهای خردادی 2
شما انقدر ماهی که هر چقدر با شما وقت بگذرونم که گذروندم وقتی شبها می خوابی دلم برات تنگ می شه . دخترم انگشت به دهان مانده در حال تماشای تی وی . این هم شما داخل سبد پیک نیک که از وقتی مامانی اینو برای ماشین بابایی خریده شما دیگه دست از سرش بر نداشتی و مدام میری توش و میایی بیرون . اینجا هم شما در حال خالی کردن کیف مامانی هستی و انگار قله رو فتح کردی . اینجا ساعت 12 شبه شما ناگهان از خواب پریدی و بابایی سریع بغلت کرد و شما هم برای بابا داری ناز می کنی . اینجا هم شما و واکرت که بعد تقریبا راه رفتنت تبدیل به ماشین شده ...
نویسنده :
مامان مرجان
0:13