تولد مامان سودابه و بابا قیدر(تولد اصلی مامان مرجان)

گل قشنگم شب بیست سوم خرداد با خاله ها تصمیم گرفتیم که مامانی و بابا قیدر رو سوپرایز کنیم اونها را ببریم

رستوران و براشون کیک بگیریم و سوپرایزشون کنیم کلا امسال برای خانواده ما سال سوپرایزه

اخه چون تولد من و بابا قیدر و مامان سودابه توی یک روزه همیشه توی این 27 سال قبل برای اینکه برای من تولد

می گرفتند بنابراین خواه ناخواه تولد اونها توی تولد من گم می شد اونجور که باید تولد واقعی براشون نبود

خلاصه امسال با اون سوپرایز بابامحمد که تولد منو زودتر گرفت برای بار اول تولد اونها به تنهایی گرفته شد

ساعت شش به مامانی اینا گفتیم که بیان رستوران ایتالیایی viva  و به خاله ها هم گفتیم که اونها رو هم اونجا

می بینیم باباقیدر متاسفانه نتونست بیاد از همون ویروسهای جدید گرفته بود و تصمیم گرفت که نیاد مامانی به

تنهایی امده بود خاله زهره هم از قبل کیک رو به رستوران تحویل داده بود

اونجا هم شما کلا دل از همه بردی کلی کیف کردی با دوستت محمد امین جونم همش بغلش می کردی

باهاش می خندیدی و با بادکنکی که هدیه گرفتی کلی عشق کردی  دایم بغل عموها و خاله ها بودی

تاره اونجا سوپ قارچ هم خوردی و یه مقدار بیف و نان چدار و نان پیتزا خوردی البتهبه سمن سالاد سزار رفتی

ولی به خاطر سوسش از جلوی دستت برداشتم حالا همه به روایت تصویر

.

ما هم برای مامانی دف خریدیم مامانی باورش نمی شد خیلی خوشحال شد سوپرایز شد خیلی وقت بود که دلش

دف می خواست خودش گفت که به ارزوش رسوندیمش حال می خواد از هفته بعد کلاس موسیقی اش رو شروع

کنه