پارک بهار.
عصر جمعه از چند روز قبل مامانی هماهنگ کرده بود که بریم با همون افراد روز قبل پارک و جوجه بزنیم ما هم یه مقدار
دیرتر رفتیم که هوا یک مقدار خنک تر بشه شما که به اون پارک عادت داری با دیدنش کلی ذوق کردی و با مامانی و
بابایی هر کدام جداگانه تاب بازی کردی
.
اینجا هم وقتی نزدیک به اخر شب شدیم لباستو عوض کردم یک لباس راحتی پوشوندمت
.
اینجا هم کلی با تمبک بابایی عشق کردی جون اولین باری بود که دیده بودی که بابایی تمبک میزنه می خواستی
همش مثل بابایی رفتار کنی مثل اون بزنی قربون اون هوشت برم مامان که هر چیزی رو که می بینی بهش دقت
می کنی و سریع عین همون عمل رو تقلید می کنی باهوس مامان
.
الهی دور اون دندونهای سفیدت بگردم عشقکم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی