آخرین روزهای مردادی
گل قشنگم من از همون اول که دنیا امدی برات نظم ایجاد کردم چون خودم که به شدت طرفدار نظم هستم
باورت می شه صبح شما ساعت 8 بیدار می شی حمام می کنی هر روز بعدش صبحانه می خوردی
کارتن نگاه می کنی سی دی اموزشی می بینی در حین ان هم میان وعده می خوری
ساعت 12 ناهار می خوری بعدش حدود 2 ساعت می خوابی بیدار که شدی با هم فلش کارت کار می کنیم
به قول خودمون دس می خونیم و عروسک بازی و تاب بازی بعد ساعت 7 شام می خوری و ساعت 8 تا 8.30
دیگه می خوابی دختر باهوش من
اینجا هم روزهای مردادی ات رو برات می زارم
.
این ها هم کفش های جیرینگ جیرنگی که بابایی برات خرید و شما انقدر ذوق کردی باهاش راه رفتی و صداشو در
اوردی که نگو منم بهت می گفتم خاله ریزه قر می ریزه شما هی می خندیدی و با این اهنگ بیشتر راه میرفتی
.
اینجا هم همین طور که می بینی منتظر نانا هستیم که بیاد و با هم بریم پارک
.
اینجا هم که انگار برای شما انتظار یه مقدار طولانی شد و ببین که چطور و کجا رفتی و داری بیرون رو نگاه می کنی
.
بدون شرح در حال بازرسی کابینت شویندها