فلش کارت و باران باهوش

گل قشنگم این روزها انقدر خواستنی و باهوش شدی که باورم نمیشه درسته که از شش ماهگی شروع به اموزشت

کردم ولی هیچگاه فکر نمی کردم که به این زودی جواب بگیرم

کلا گلم شما نسبت به بچهای هم سنت خیلی خودت خیلی جلوتر بودی مثلا کی باورش می شه بچه ای در سن

پنج ماه و نیمی اولین لغت زندگیشو بگه و بگه بابا

حالا هم دلتو اب نمی کنم  بهت می گم که چی کار کردی خوشبختانه تمام اینها رو هم به صورت ویدیو دارم

باورت می شه یک روز مثل همیشه فلش کارتهاتو گذاشتم زمین و پخش می کردم بهت می گفتم باران جان

مثلا اسب رو بده می رفتی و همون رو می اوردی فکر نکنی که این اتفاقی بوده این کار را بارها هم که بهت گفتم

انجام دادی بابایی با اینکه می دونست که شما هر روز فلش کارت کار می کنی ولی تا اینکه فیلم  رو  اون روز

ندید باورش نمی شد اخه کی باورش می شه

از اون روز به بعد دیگه دیدم که ضریب هوشیت انقدر بالاست (البته اروم بگم یه مقدار هم اگه قبول کنی یکم

زحمتهای مامان)

 شروع کردم  سه  تا سه اضافه کردم به  هوش فلش کارتی ات

راستی یک چیز جالب دیگه چند روز پیش خیلی جالب بود از خواب بیدار شدی و گریه می کردی می گفتی

دس دس دس یعنی درس بخونیم قربونت برم که انقدر عاشق درساتی مامانی

بعدش بردمت با هم فلش کارت کار کردیم