تولد یک سالگی قسمت سوم
عریز برای گیفت به مهمون ها یک تگ تشکر با عکس تم تولدت و یک شاستی 13 در 18 از عکسهای اتلیه ات دادیم
.
برگه یادگاری بابایی و مامانی
ا
.
ساعت 7.30 شب برای اینکه تا شما سرحال هستی و نخوابیدی کیک رو قبل شام بریدیم چون شما تا بحال شمع
ندیده بودی کلا از شمع و فوت کردن ان و بریدن کیک حتی با دست من و بابایی ترسیدی
و اینجا تنها برای 10 ثانیه گریه کردی کلا اصلا گریه نمی کنی و بعد از 5 تا 10 ثانیه دوباره همون باران خوش اخلاق
خودمون شدی عشقم
.
این کادو من و بابا محمد بود گل قشنگم
بقیه مهمون ها
بابا اکبر و مامان مینا و عمه سارا 200 هزار تومان و با یک بسته کاکاو خوشگل که دستشون درد نکنه
بابا قیدر و مامان سودابه 500 هزار تومان و به همراه یک ماشین که بعدا ماجرا خریدشو برات می گم
خاله ها هر کدام 100 هزار و عمو مهدی و خاله شما و هم یک سکه پارسیان 75 گرمی به همراه یک بسته بندی
قشنگ از کفش دوزک و یک موزیکال کفش دوزک که درون جعبه با کاکاو تم و گل سر تم تزیین شده بود که وافعا
دست گلشون درد نکنه
میز شام که قرار بود خیلی مفصل و با تمام چیزهای کفشدوزکی باشه کنسل شد راستش گلم درست یک هفته
قبل تولداز درد کلیه دکتر رفتم و فهمیدم که یک سنگ 4 و یک سنگ 2 میلی دارم انقدر درد داشتم که نگو که
همش دعا می کردم که برای مهمونی بهتر بشم یا بیافته که تا روز مهمونی نیافتاد خدا رو شکر گلم برای همین
بابایی پیشنهاد داد که به خاطر حال روز من غذا از بیرون بگیریم ما هم از رستوران ترنج غذا سفارش دادیم
که شامل پک کامل دو عدد چیز برگر و سالاد و سیب زمینی است گلم
اخر مهمونی هم یک کلیپ برات درست کرده بودم از عکسهای ماههای مختلفت با یک اهنگ بسیار قشنگ که
بابایی پیدا کرده بود