تولد بابا محمد 93
عزیز دلم بار دیگر 19 بهمن ماه فرا رسید روزی که از وقتی با بابا محمد اشنا شدم برام معنا گرفت شد یکی از بهترین روزهای تقویم
گل قشنگم ولی این بار 19 بهمن با دیگر 19 بهمن ها تفاوت عمده داشت اون هم وجود شمای نازنین در کنار من و بابایی بود
اعتراف می کنم برگزاری تدارکات مهمانی با وجود شما یکم سخت بود ولی با تلاش و کمک های مامان سوادابه جون در نگهداری شما منم تونستم مراسم رو اونجور که دوست داشتم برگزار کنم
صبح روز تولد هم با مامان سودابه جون رفتیم و کیک گرفتیم و منم اون رو توی بالاکن قایم کردم برای کادو هم از طرف خودم کتونی و از طرف شما تی شرت گرفتم
بابایی هم شب کلی ازم به خاطر زحمتهام که با و جود شمای نازنین دوچندان شده بود تشکر کرد
شما تو طول مهمانی خیلی خانم بودی حتی برای بابایی رقصی که باهم دو هفته بود تمرین کرده بودیم رو تو جمع انجام دادی دستات رو با اهنگ می بردی بالا و شادی و جیغ می زدی و همه رو به وجد اورده بودی
البته شما اول مهمانی لباست و هد سرت این طور که می بینی بود ولی تا اخر مهمانی دونه دونه همه رو در اوردی و دیگه مو قع کیک لباس راحتی پوشیدی گلم ولی بازم ممنون مامانم
شمایی که هر شب 8 می خوابی تا ساعت 11 بیدار موندی گلم خانمی کردی
ممنونم که هستی ممنوم که با وجودت توی هر جمعی شادی رو می پراکنی عشقم