روزهای قبل از تولد دو سالگی
گل قشنگم ثانیه شمار تولدت داره به اخرش نزدیک می شه ما هم بی صبرانه منتظر دیدن نتایج زحماتمون هستیم
این روزها همه چی تو خونمون حال هوای تولد داره
مثلا لباس شب تنت می کنم و باهات هر روز رقص تمرین می کنم شما هم که قربونت برم برخلاف بقیه بچها
با سرو صدا بسیار خوبی و عاشق اینی که چراقها رو خاموش کنم رقص نور محبوبتو بزنم و شروع به نانای کنی
بابایی چند وقت پیش مدل جدید رقص رو هم بهت یاد داد که دستاتو می بری بالا می چرخونی
.
اینم تیپ شماست قبل رفتن به مهمانی سالگدر ازداواج خاله بابایی
که این لباس خوشگلتو و کیف و کفشتو از ترکیه برات اوردم
.
اینجا در حال دادن غذا به فرزندانت هستی یعنی نوه جانمهای من
.
توی دنیا شما فقط و فقط عاشق دو تا و عروسکی یکی کیتی جانت و دیگری باب اسفنجی
.
اخه من قربون ناز و ادات و خندهای از ته دلت برم
و
اینجا هم اموزش اینکه باران دوست گلهاست و به گلها اب میده
.
اینجا هم بابایی به خاطر ضعف و خستگی ناشی از کارهای تولد ما رو جیگر مهمون کرد که با اینکه سالها بود
به دلایل بهداشتی جیگر نخورده بودم قبول کردم و بعدشم که شما رو بردیم پارک
.
این عکس هم نشان اینه که ما سه تا با هم خوشحالیم
و
اینجا هم برای خریدن کفش تولد برای مامانی رفتیم
.
البته که رانندمون باران شوماخر بود