باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

باران من

باران هدیه الهی

1392/6/26 19:21
نویسنده : مامان مرجان
199 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم زمانی که فهمیدم شما را باردارم روز خیلی خوبی بود مانند روزهای قبل  به ازمایشگاه رفتم  از خاله زهرا(ابوقداره) خواهش کردم که ازم خون بگیره خونم رو یواشکی تست کردم وقتی دیدم دو خطش مثبت  تنم میلرزید باورم نمیشد خاله زهرا رو محک بقل کردم عدد تستم رو با دستگاه هم امتحان کردم عددش شد٣٧١دختر گلم اگر تست کسی بالای ١٠بشود یعنی اون فرد  نی نی داره اون همون موقع به مامان سودابه و خاله زهره خبر دادم اونها هم کلی خوشحال شدند و از خوشحال گریه کردند ولی به بابایی خبر ندادم چون قصد داشتم سوپرایزش کنم رفتم اون روز ١ساعت مرخصی ساعتی گرفتم و زودتر رفتم خونه اماده شدم و دوربین رو روبروی در ورودی کار گدذاشتم و منتظر امدن بابایی شدم وقتی بابایی وارد شد خبر و بهش گفتم اونم که نمیدونست از خوشحالی چیکار بکنه مدام خدا رو شکر میکرد میگفت خدایا شکرت خدایا شکرت اون روز تولد امام رضا بود با بابایی یه جعبه شیرینی خریدیم و به خونه مامان مینا و بابا اکبر رفتیم تا اونهارو هم شاد کنیم  چون شما عشقم اولین نوه شان بودی بعد از نشستن احوال پرسی من ناگهان رفتم گونه مامان مینا رو بوسیدم و در گوشش گفتم شما مامان بزرگ شدید مامان مینا که خوب صدای منو نشنیده بود گفت چی بزرگ شدم گفتم مامان میگم مامان بزرگ باورت نمیشه که چقدر خوشحال شدند و اشک شوق ریختند اخه عشق مامان شما نمیدونی که چقدر همه رو با این خبر خوشحال کردم واقعا خدا رو شکر

باران گلی دوستت دارم

 

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد