باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

باران من

اولین تاب بازی

1393/11/13 23:8
نویسنده : مامان مرجان
236 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم طبق معمول روزانه یا یک روز در میان مامان سودابه مهربون دنبال من و شما امد که مارو به گردش ببره البته به خاطر سردی هوا بیشتر ماشین گردی ولی چند روز بود که هوا خوب شده بود البته برات بگم که مامانی امسال زمستون حسرت یه برف خوب که بتونم با شما برای اولین بار بیرون برم به دلم موند انگار نه انگار که زمستونه هوا کاملا بهاری

خلاصه ما رفتیم به پیشنهاد مامانی رفتیم پارک اونجا هم به اسرار مامانی با کلی دلشوره که مبادا شما از تاب بازی بترسی شما را با هزار شک و دودلی داخل تاب گذاشتم شما هم در حین ناباوری من کلی ذوق کردی خندیدی اصلا هم نترسیدی تازه دوست داشتی هل بلندتری بگیری که باهاش بخندی

عزیز دلم با جیغ هات و خندهات کلی برای خودت هوادار جلب کردی

توی پارک هم که همه چیز رو با علاقه دنبال می کردی به همه ادم ها نگاه می کردی

آخه من قربون اون نگاه کنجکاوت برم عشقم

 

.

قربونت برم اول به بقیه نگاه کردی وقتی دیدی دستاشونو به میله ها گرفتن شما هم دستات رو  به میله ها گرفتی

.

.

این اقا پسرگل هم تو پارک باهاش دوست شدی همش بهش میخندیدی

ما توی پارک بودیم که بابا قیدر زنگ زد  وقتی فهمید مامانی من و شما رو اورده پارک سریع خودشو رسوند که با

شما بازی کنه اخه بابایی یه نوع خاص خودش با شما دالی بازی میکنه هر دفع به یک سمت میره شما هم با کلی

ذوق و جیغ سرو صدا دنبالش میگردی

پسندها (3)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد