تولد محمد امین 93
عزیزم ما ساعت 6 رفتیم تولد محمد امین جونم که واقعا خوشتیپ و جذاب شده بود مثل همیشه از همه مهمونها یکمی دیرتر رفتیم که شمای نازنین خسته نشی گلم اونجا شما اولش کمی تعجب کرده بودی اخه تا به حال این همه ادم رو یک جا ندیده بودی ولی بعدش با تعجب به همه نگاه می کردی و با اهنگ دست میزدی بعد از نیم ساعت شامت و به کمک مامان سودابه دادم ولی بعدش شما دیگه قاشقت رو ول نکردی فکر کنم باهاش اعتماد به نفستو تقویت می کردی
لباست و کفشت رو فقط 10 دقیقه اول نگه داشتی بعدش خسته شدی و دونه دونه همه رو در اوردی
شما انقدر محمد امین رو دوست داری که نگو از دور انگار میخواستی به صورتش دست بکشی و صداش میکری پسر گلی هم برای اینکه دلت نشکنه چند بار دوستاشو گذاشت و امد باهات دالی بازی کرد و شما هم کلی خندیدی
راستش مامان مرجان طراحی تم بن تن رو انجام داده بود و محمد امین و خاله زهره کلی خوشحال شدند و ازم تشکر کردند
هنگام کیک هم که به پیش بچه ها رفتی همش میخواستی کلا هاشونو ازشون بگیری اینجا کمی از شیرین کاریهاتو برات میزارم