نشستن باران
عزیزم الان مدتی است که خودت به تنهایی مینشینی البته پشتت بالشت میگذارم که ناگهان نیافتی وای عشقم باورم نمیشود که شما میشینی خوشحالم خیلی
شما عاشق اینی که بشینی جلوی تلویزیون و کارتون تماشا کنی باورت میشه من تمام شعرهای کارتونها رو یاد گرفتم جایی خواندم اگر زمانی یه خودت بیایی و ببینی داری زیر لب در حین انجام کارهایت شعر کارتونها رو میخوانی اون وقته که مادر شدی واقعا این در مورد منم صدق میکنه به خودم میام و میبینم که دارم میگم باب اسفنجی باب اسفنجی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی