باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

باران من

روزهای فروردین 95

1395/1/25 0:25
نویسنده : مامان مرجان
297 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها انقدر دیگه عاقل شدی خانمم که باورم نمیشه که با یک کودک کوچولو دارم صحبت می کنم

انقدر جالبه  گاهی یکسری حرفهایی رو می زنی که می مونم که شما این حرفها رو از کجا شنیدی

دیگه کاملاصحبت می کنی و شعر می خونی

مثلا می گم بارون میاد          می گی جرجر   میگم پشت خونه    می گی  هاجر

می گم هاجر   می گی علوسی داره     می گم دمب   می گی خروسی داره

شع دیگه

یه توپ دارم قل قلی رو هم به همین ترتیب می خونیم

هر جا هم بخوایم بریم سریع کیفتو  میاری یاد گرفتی از بابا می گی مامان کپشر کن

اون وقت که می گم ژست بگیر دستت رو میزاری روی صورتت

.

این هم تل خرگوشیت که می زنی و می گی خرگوش شدم

.

اینم یه خرگوش با نمک

.

عاشقتم که وقتی دلت بستنی می خواد سریع بهم می گی خودم برات میارم و میری می شینی روی صندلیت و

شروع به خوردن می کنی خانم مرتبم

و

عاشق تمیز کردن و دستمال کشیدنی خیلی خوشت میاد که به شیوه خودت تو کارهای خونه کمک کنی گریهخنده.

اینحا هم جون برای اردیبهشت قبل تولدت سفر در پیش داریم چمدونتو برداشتی و می گی دارم میرم مسافرت

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان هانیه
31 فروردین 95 17:16
ای جووووووونم خدا حفظش کنه براتون این دختر شیرین زبون رو
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد