باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

باران من

دندان پنجم

عزیز دلم بعد از یک شب بیقراری شبانه که فقط ناله میکردی دوست داشتی  پیش من باشی و شیر بخوری به سلامتی دندان نیش سمت راستت هم در امد
12 ارديبهشت 1394

اتلیه یک سالگی

برای تاریخ 31 فروردین از روز 8 عید وقت گرفته بودم که بریم سها ساعت 10 تا 12 تایم ما بود ما هم با یک ساک بزرگ لباس و با یک ساک عروسک کیتی و گل سر تاج رفتیم و باز هم مزاحم مامانی شدیم که بیاد کمک اونجا خانم عکاس اهنگ گذاشت و شما هم که عاشق نانای حالا مگه می شد شما رو از نانای متوقف کرد همش خندیدی و دست زدی حتی به گریه نی نی اتاق بغل هم توجه نمیکردی خانمی اونجا از اقای پدر خواستم که از پشت صحنه عکس بندازه ولی از بس حواسش به شما بود همه عکسها تار شد بعدشم شما رفتی   با مامانی تو ماشین تا ما عکسها رو  انتخاب کنیم وقتی امدیم پایین شما حسابی سرگرم رانندگی بودی فکر کنم شما دست فرمونت خوب باشه مامان سودابه که ...
31 فروردين 1394

پل طبیعت

از وقتی شما  رو باردار بودم دوست داشتم که بریم پل طبیعت که بزرگترین پل عابر پیاده ایرانه  شما اولش خواب بودی بعدش بیدار شدی کلی با محمد امین خندیدی بعدشم با شما رفتیم اقای برگز شام خوردیم شما هم نون باگت خوردی   ... این هم عکس شما و خاله جون ...
29 فروردين 1394

سومین دندان

عزیزم یک روز بود که بی قرار بودی بعد حدسم به دندان رفت عزیزم سومین دندانت پایین سمت راست نیش زد مبارک باشه
25 فروردين 1394

پارک بهاره

عزیزم من و شما دیگه هر روز صبح مشتری مامانی هستیم میاد ما رو به پارک می بره واقعا دستش درد نکنه خدا بهش سلامتی بده که اینقدر به فکر من و شماست دستاشو می بوسیم تازه بعد از پارک  می ریم دنبال کارهای تولد شما که از بعد از 13 به در شروع کردم که باورت نمیشه که چقدر دارم زحمتت می کشم انشاا... که همه چیز خوب بشه   ...
23 فروردين 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد