باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

باران من

حکایت چهارشنبه سوری 93

1393/12/27 23:01
نویسنده : مامان مرجان
708 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم امسال اولین چهارشنبه سوری است که کنار شمای نازنین هستیم

از ماه هفته قبل در حال درست کردن وسایل چهارشنبه سوری بودم

تمام این وسایل رو برات با یک دنیا عشق درست کردم

 

.

عکس باران گلی و بابایی مهربونش

.

باران گلی و مامان مرجان

.

باران گلی و مامان سودابه چونم  و بابا قیدر

مامانی قشنگم ممنون به خاطر پذیرایی عالیت

 .

اینها هم عکسهای خاله ها بود با باران گلی

اینها هم محمدامین جونم و باران شما تا مجمد امین رو میبینی ذوق میکنی و با زبان خودت باهاش شروع به حرف

زدن می کنی

.

اینجا هم فکر کنم از عکس پیداست گل قشنگ و شکمو من اینجا اب دهانت راه افتاده و به خوارکی ها ذل زدی که

خاله دلش سوخت و گفت بزار دست بزنه و خودش هم ازت چند تا عکس انداخت

عزیزی دلم انشاا... از سالهای بعد بتونی خودت هر چیزی رو که دوست داری برداری و بخوری

.

اینجا هم باز کردن کادوهای چهارشنبه سوری با کمک بابایی

..

.............................     روز قبل چهار شنبه سوری با مامانی برای پیاده روی رفته بودیم رفتیم شیرینی فروشی و مامانی برای شما یک

KIMDI  خرید و من هم برات یک عدد کتاب حموم و به همرا سی دی گرفتم

اون شب یک کیک مامان پز هم پختم که البته خامه هاش به علت گرمی اب شدند ولی خیلی خوشمزه شده بود

در اخر هم برگه یادگاری که همگی برات نوشتند

 

 

پسندها (5)

نظرات (1)

مامان لیدا
28 اسفند 93 1:49
خوش به حال باران گلی که همچین مامان باسلیقه ای داره خدا حفظتون کنه برای همدیگه
مامان مرجان
پاسخ
ممونم خدا انشاا... ادرینا جان رو هم حفظ کنه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد