ده روز اول شما
عزیزم وقتی از بیمارستان امدیم بابایی جلوی من و شما گوسفند قربونی کرد ما ده روز خونه مامان سودابه ماندیم بهش کلی زحمت دادیم چون راستش رو بخوای من اصلا بچه داری بلد نبودم ولی توی اون ده روز با دقت نگاه کردم و یاد گرفتم این دانش تجربی به دانشهای که قبلا توسط سیدی های اموزشی دیده بودم اضافه شد اینجا تعدادی از ده روز اولت رو میزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی