باغ پرندگان
با مامان مینا و بابا اکبر سارا هماهنگ کردیم که بریم باغ پرندگان شنیده بودم که جای قشنگ بزرگیه
رفتیماونجا شمو اواش حال نداشتی بهونه میگرفتی ولی بعدش خوب شدی
بعد رفتیم جلو در باغ که کلی برگ ریخته بود
و کلی عکس پاییزی گرفتیم
در اخر هم همان طور که میبینی از خستگی رو صندلی خوابت برد
رفتیماونجا شمو اواش حال نداشتی بهونه میگرفتی ولی بعدش خوب شدی
بعد رفتیم جلو در باغ که کلی برگ ریخته بود
و کلی عکس پاییزی گرفتیم
در اخر هم همان طور که میبینی از خستگی رو صندلی خوابت برد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی