باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

باران من

صبح ۴ اسفند ۹۵

1395/12/4 16:43
نویسنده : مامان مرجان
198 بازدید
اشتراک گذاری

باباقیدر مهربون بابای مامان مرجان چند روز بود که میخواست بیاد خونمون و ما رو ببینه ولی نمیشد تا اینکه با نانا صبحت کردم و با هم امدن 

اون روز زنگ رو بابا زد و تصویرش توی ایفون افتاد درو باز کردم امد بالا بوسش کردم نفسش بند امده بود چون کلی چیز برای ما خریده بودند و اورده بودند بالا

بابا قیدر با شما لا بلندگو اواز خوند باهات توپ بازی کردو باهات عروس موشی بازی کرد 

خیلی خسته بود چند دقیقه سرشو گذاشت روی اپن و خوابید 

حتی خاله زهره زنگ زد و بهش پز دادم دلت بسوزه که نانا و بابا قیدر امدن

موقع رفتن هم از انجیرشما تعارفش کردم دو تا برداشت ولی بهش گفتم هر چقدر دلت میخواد بردار 

اون موقع معنی هیچ کدوم از حرفا رو درک نکردم بارانم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد