گلاس خلاقیت فرهنگسرای نور
کلاس خلاقیت ثبت نامت کردم چون دلم میخواست یه مقدار اون خجالتی بودنت از بین بره اونجا به خاله اعظم هم گفتم که میخوام فقط روی همین باهت کار کنه مثلا اینکه انقدر از تم سن هات فاصله نگیری دو روز در هفته میریم و یک ساعت در روز
روز اولش هم فاصله گرفتی ولی بعدش کم کم خودت هر روز میگفتی مامان بریم کلاس مامان بریم پیش خاله اعظم اونجا هم هنگام خدا حافظی چنان بوسی میفرستادی که دل همه ضعف میکرد برات
بعد از کلاس هم چون شهر کتاب بقلش بود هر دفعه میرفتیم شهر کتاب اونجا دیگه همه مشناختنت
اونجا به دلیل زیاد رفتن ِبهمون کارت عضویت هم دادند اینطوری بود گه اولین کارت عضوبت عمرتو گرفتی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی