باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

باران من

دی ماه 94

1394/10/27 17:36
نویسنده : مامان مرجان
249 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها انقدر عاقل شدی که از بودن باهات لذت می برم دیگه پیشرفتت روزانه شده انقدر باهم در طول روز

عاشقی می کنیم  که نگو خیلی با شخصیت هستی  و مثل دخترهای بزرگ رفتار می کنی نانا همیشه

می گه باران خیلی عاقل و با شخصیته اون وقته که انقدر تو دلم قند اب می کنن که تمام زحماتم برای تربیتت

از همین سن کم جواب داده

.

اینجا بهت می گم نمکی بخند به مامان می خندی

توی عکس بعد می گم حالا اخم کن ازت بترسم سریع اخم می کنی البته سریع بعدش می خندی که من غصه

نخورم انقدر به فکر ناراحنی من هستی که نگو عشقم

و

این هم اولین سازه هنری شما با لگو است که وقتی ساختی می گفتی مامان خونه خونمونه

.

تامن جانماز و چادرم رو میارم که نماز بخونم سریع می گی اکبر و چادرتو میاری که نماز بخونی

.

یاد گرفتی توخونه میری در کمدتو باز می کنی و میگی مامان کاپشن ددر و می پوشی

و

اینجا دیگه شاید باورت نشه حد فاصل پنجره و دیوار کاذب که داریم رو پیدا کردی و نقاشی دیواری نمودی انقدر هم

ذوق کردی که نگو بلاخره باید گفت دختر کو ندارد نشان از مادر

خوشحالم که مثل خودم از حالا نقاشی رو دوست داری افرین

و

نمیدنونم این عکس رو برات گذاشتم یا نه در هر صورت این اولین سلفی شما از خودتونه

.

این هم شما در شهر بازی راستش من و بابایی حتما هر هفته شما رو شنبه ها به خانه های بازی توی شهر

 تهران می بریم سعی میکنیم که جاها ی حدید رو هر بار امتحان کنیم ولی چند باره یادم میره عکس بگیرم

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان فدیا
17 بهمن 94 12:36
افرین به مامان و بابای زرنگ ما خیلی وقت ادرین نشده ببریم شهر بازی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد