باران مالکیباران مالکی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

باران من

13 بدر 94

1394/1/12 14:1
نویسنده : مامان مرجان
356 بازدید
اشتراک گذاری

عشقم از سال قبل که شما رو حامله بودم مامان سودابه جون پیشنهاد داد که به جای سیزده بدر دوازدهم رو بریم

بیرون که خلوت تره همه خاواده هم قبول کردند امسال هم وقتی موقع قرار مدار برای سیزدهم بود همه موافق

بودند که دوازدهم بریم من و بابایی هم از خدا خواسته چون نمی خواستیم شما اذیت بشید موافق بودم

شما از صبح که بیدار شدی خیلی دختر خوبی بودی حتی سر ناهار جوجه زدن شما بعد خوردن ناهار خودت سه

ساعت خوابیدی با اینکه صدای گریه بچه های دیگه به گوش می رسید ولی شما باز هم راحت خوابیدی

خاله و عمو و بابایی و مامان سودابه و بابا قیدر مدام می گفتند که شما چقدر دختر ارومی هستی و اصلا اذیت

نمیکنی همه رو شیفته خودت کردی با این خانمیت

عزیزم خوبی هات  انقدر زیاده که من و بابایی هیچ وقت نفهمیدیم که بچه کوچک داریم همیشه مثل خانم ها رفتار

می کنی عشقم

امسال هم دفتر عید بسته شد با این تفاوت که خدای بزرگ منو لایق مادری شمای نازنین دانست

 

.

این دو عکس هم عکسهای مامان سودابه جون و بابایی بود با باران گلی جونم

حالا به فلش بک به پارسال

 

 

پسندها (9)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران من می باشد