روزهای ابانی 94
گل قشنگم این روزها انقدر قشنگ توی اتاقت وقت می گذرونی که گاهی من توی اشپزخانه مشغولم و شما داخل اتاقت با وسایلت سرگرم بازی هستی انقدر اتاقتو امن ساختبم و تمام چیزهای که برای بازی بهشون احتیاج داری رو در دسترست قرار دادیم که از اینکه توی اتاقت تنها باشی اصلا بیم ندارم . اینجا اصرار داری که هم خودت تاب بازی کنی هم کیتی ها و غش غش می خندی . اینجا دلم ضعف رفت برای ژستت اخه من همیشه کیفمو این طوری می اندازم میرم بیرون بهت ساک دادم می گی مامان چیفه (کیفه) مثل من می اندازی روی دستت و ادای منو در میاری عشقولک . اینم کاپ کیک های دست پخته مامان مرجانه که شما عجیب و بی صبرانه منتظر خوردنش بودی . این...
نویسنده :
مامان مرجان
22:07