تولد مامان مرجان
اصل تولد من بیست و سوم خرداد که من و مامان سودابه و بابا قیدر تولدمون هر سه توی یک روزه ولی امسال بابا محمد از بعذ از تولد تو هی می گفت یکی از دوستام تاریخ اول خرداد برای خانومش تولد گرفته که باید بریم منم ازش می پرسیدم که کدوم دوستت و اون می گفت که من نمی شناسم از شما چه پنهون که خیلی برام سخت بود مهمونی که نمی شناسم برم تازه اونم باشما که خلاصه بهانه اوردم که با باران سخته نمی شه که بازم بابا گفت خوب دوستم گفته هر کی رو دوست داری با خودت بیار من گفتم که می خوام مادر خانمم رو بیارم اونم قبول کرده خلاصه اینکه از من انکار از بابای اصرار راستش اصلا دلم رضایت نداشت ولی به خاطر بابایی قبول کردم اخه دلیل این همه اسرارشو نمیدونست...
نویسنده :
مامان مرجان
16:48